جدول جو
جدول جو

معنی کنار گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کنار گذاشتن(بِشُ دَ)
بر کنار کردن. دور از دسترس قرار دادن
لغت نامه دهخدا
کنار گذاشتن
نضع جانبًا
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
کنار گذاشتن
Scrap, Sideline
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کنار گذاشتن
jeter, mettre sur la touche
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کنار گذاشتن
ফেলে দেওয়া , মাঠের বাইরে রাখা
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
کنار گذاشتن
ہٹا دینا , باہر رکھنا
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به اردو
کنار گذاشتن
kutupa, kuweka kando
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کنار گذاشتن
ทิ้ง , ยกออกจากเกม
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
کنار گذاشتن
weggooien, aan de kant zetten
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
کنار گذاشتن
wegwerfen, aus dem Spiel nehmen
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
کنار گذاشتن
wyrzucać, wykluczać
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
کنار گذاشتن
выбрасывать , отстранить
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به روسی
کنار گذاشتن
викидати , відсторонити
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کنار گذاشتن
descartar, poner fuera de juego
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کنار گذاشتن
scartare, mettere da parte
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کنار گذاشتن
हटाना , बाहर रखना
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به هندی
کنار گذاشتن
descartar, colocar de fora de jogo
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کنار گذاشتن
membuang, mengesampingkan
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کنار گذاشتن
버리다 , 제외하다
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
کنار گذاشتن
לזרוק , להוציא מהמשחק
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به عبری
کنار گذاشتن
丢弃 , 让出场外
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به چینی
کنار گذاشتن
廃棄する , 除外する
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کنار گذاشتن
atmak, dışarıda bırakmak
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
چیزی را در جایی نصب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرار گذاشتن
تصویر قرار گذاشتن
شرط کردن، عهد و پیمان کردن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ دَ)
نصب کردن چنانکه دری را در درگاه
لغت نامه دهخدا
کلاه نهادن بر سر. یا کلاه سر کسی. او را فریفتن و پول و مال او را گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
نصب کردن (مثلا دری را در چهار چوبه خود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
Cap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
abdecken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
przykrywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
покрывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کلاه گذاشتن
تصویر کلاه گذاشتن
покривати
دیکشنری فارسی به اوکراینی